شانس انقلاب انتخابات ریاست جمهوری اخبار سیاسی و اجتماعی

شانس: انقلاب انتخابات ریاست جمهوری اخبار سیاسی و اجتماعی

خرید کتاب از گوگل

چاپ کتاب PDF

خرید کتاب از آمازون

خرید کتاب زبان اصلی

دانلود کتاب خارجی

دانلود کتاب لاتین

توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

گت بلاگز اخبار سیاسی و اجتماعی سال ۸۸ هیچکدام از نیروهای دوم خردادی قصد براندازی نداشتند / عطریانفر

آقای مهندس غرضی فرمایش حکیمانه ای دارد، می گوید چپ نمی تواند دولت نگه دارد و راست نمی تواند ملت را نگه دارد. چپ ها معمولا با مردم زبان یکسان دارند و با مردم ساز

سال ۸۸ هیچکدام از نیروهای دوم خردادی قصد براندازی نداشتند / عطریانفر

عطریانفر: سال ۸۸ هیچکدام از نیروهای دوم خردادی قصد براندازی نداشتند

عبارات مهم : ایران

عطریانفر: سال ۸۸ هیچکدام از نیروهای دوم خردادی قصد براندازی نداشتند/ اصلاح طلبان گاهی نهادهای ناظر را نسبت به خود حساس می کنند/ خطای اصلاح طلبان بود که احمدی نژاد به قدرت رسید

آقای مهندس غرضی فرمایش حکیمانه ای دارد، می گوید چپ نمی تواند دولت نگه دارد و راست نمی تواند ملت را نگه دارد. چپ ها معمولا با مردم زبان یکسان دارند و با مردم سازگارتر هستند و طرفداران بیشتری دارند ولی هنگامی که که به قدرت می رسند به آسانی دولت را از دست می دهند و این ضعف است.

معاون سیاسی سابق وزارت کشور با بیان اینکه اتهامات سال ۸۸ به دوم خردادی ها اتهامی واهی بود و اصلاح طلبان قصد براندازی نداشتند گفت: البته هنگامی که خطایی می کنیم، عوارض آن اشتباه این است که نهادهای ناظر را نسبت به خودمان حساس می کنیم سپس در مقام کاندیداتوری نیروهای مهم ما را از بین بردن می کنند بعد با نیروهای رده دوم شرکت می کنیم که این نیروها ظرفیت تشخیص و قدرت حفظ مناسب ندارند و این می شود که معادلات به هم می ریزد.

سال ۸۸ هیچکدام از نیروهای دوم خردادی قصد براندازی نداشتند / عطریانفر

به گزارش ایلنا، سال اول از دولت دوم حسن روحانی، رو به آخر هست. سال قبل همین روزها بود که بیش از ۴۰ میلیون ایرانی پای صندوق های رای آمدند و حسن روحانی را به عنوان مدیر جمهور خود برگزیدند ولی هنوز یک سال از این گزینش ملت نگذشته بود که موج انتقادات، دولت حسن روحانی را نشانه گرفت. در آخر همان سال گروه های متفاوت مردم اعم از زنان و کارگران و سایر اقشار، اعتراضاتی را در داخل کشور شروع کردند.

افزایش قیمت ارز تا نزدیک به دوبرابر، چالش دولت راجع به فیلترینگ و زیاد کردن قیمت ها در بازار هم تنها بخشی از پرسشها دولت در سال ۹۷ بود. علاوه بر این ها شاید تصمیم دولت آمریکا جهت خروج از برجام هم بر نگرانی ها و پرسشها دولت افزوده باشد.

آقای مهندس غرضی فرمایش حکیمانه ای دارد، می گوید چپ نمی تواند دولت نگه دارد و راست نمی تواند ملت را نگه دارد. چپ ها معمولا با مردم زبان یکسان دارند و با مردم ساز

از محمد عطریانفر راجع به این پرسشها که پرسش می کنیم، او با بیان اینکه این پرسشها «زنگ خطر است»، در پاسخ می پرسد «آیا به صرف اینکه توفیق به طور کامل حاصل نشده هست، می توانیم تنها یقه آقای رییس جمهور را بگیریم؟»”

این فعال سیاسی اصلاح طلب با این اعتقاد که «در مقام دستاورد مهم برجام، ما به نشانه نهایی خود رسیدیم» ، واقع بینی در سیاست را توصیه می کند.

برای حل این پرسشها نا امید نیست. ولی تاکید دارد «باید یک صدای واحد از کشور شنیده شود».

سال ۸۸ هیچکدام از نیروهای دوم خردادی قصد براندازی نداشتند / عطریانفر

عطریانفر در این گفت و گو از خطای انتخابی مردم در گزینش محمود احمدی نژاد و بروز پرسشها بعدی در کشور، سخن به میان آورد. گریزی به اتهامات سال ۸۸ به جبهه اصلاحات می زند و اوضاع برجام و نشانه یکسان دشمن را تشریح می کند، او گفت وگو، منافع ملی و اراده مدیر جمهور را در جهت برون رفت از پرسشها کشور مورد توجه قرار می دهد و همچنین از خطای اصلاح طلبان در گذشته هم سخن می گوید.

در ادامه مشروح این گفت وگو را با محمد عطریانفر می خوانید:

آقای مهندس غرضی فرمایش حکیمانه ای دارد، می گوید چپ نمی تواند دولت نگه دارد و راست نمی تواند ملت را نگه دارد. چپ ها معمولا با مردم زبان یکسان دارند و با مردم ساز

همانطور که می دانید یکی از اخباری که این روزها در تیتر اول رسانه های دنیا قرار دارد، تصمیم ترامپ مبنی بر خروج آمریکا از برجام و مباحث مربوط به آن هست. آیا ما با خروج آمریکا از برجام می توانیم بگوییم که به منافع خود در برجام رسیده ایم؟

رهبری در راس اجماع ملی است

سال ۸۸ هیچکدام از نیروهای دوم خردادی قصد براندازی نداشتند / عطریانفر

برجام یک توافق جمعی جهت حل مناقشه هسته ای کشور عزیزمان ایران با دنیای غرب بود که اجماع ملی اعتبار این اقدام بود. رهبری در راس این اجماع ملی است و انجام مذاکرات با کشورهای ۱+۵ با حمایت قاطع، تایید و تاکید ایشان شروع شد و با ظرفیت حرفه ای و کارآمد آقای روحانی و وزیر خارجه ایشان ادامه پیدا کرد. آقای ظریف از سابقه و اعتبار ای نیرومند در فعالیت های همه جانبه در شرکت ملل برخوردار بود و با ادبیات مذاکرات بین المللی آشنایی کافی داشت. ما با این اقدام به یک توافق مثبت تحت عنوان برجام رسیدیم.

برجام واجد دو خاصیت جهت ما بود. محور مهم نتیجه برجام خروج کشور عزیزمان ایران از ذیل فصل هفتم منشور شورای امنیت شرکت ملل است که با اجماع جهانی و با تایید شورای امنیت شکل گرفته بود. بر اساس آن، امکان داشت کشور عزیزمان ایران به علت فعالیت های هسته ای خود هرلحظه مورد تهاجم قرار بگیرد. فصل هفتم فصلی است که در طول تاریخ شکل گیری شرکت ملل که بیش از هفتاد سال از عمر آن می گذرد هیچ کشوری نبوده که آینده آن به گونه ای رقم خورده باشد که ذیل فصل هفتم رفته باشد و نظام سیاسی آن کشور سالم و به سلامت از عوارض و فشارهای ناشی از آن خارج شده است باشد.

در مقام دستاورد مهم برجام، ما به نشانه نهایی خود رسیدیم

از این حیث برجام دستاورد شکوهمندی بود که توانستیم اجماع جهانی را علیه ملت و نظام سیاسی و علیه رهبران کشور عزیزمان ایران بشکنیم. ما جهت این دستاورد هزینه هایی هم پرداخت کردیم و نقش گسترده تحقیقاتی و دستاوردهای هسته ای کشور عزیزمان ایران تا حدودی کنترل شد. این کنترل ها بازرسی های مداومی بود که اجازه دادیم نهادهای رسمی و مرتبط با آژانس هسته ای بتوانند در هر شرایطی بر فعالیت های هسته ای ما نظارت داشته باشند.

کنترل فعالیت های هسته ای به گونه ای است که ما را در رسیدن به سلاح هسته ای باز می دارد که البته این عنوان جزو اعتقادات دینی ما نیز هست. همین میزان غنی سازی که در برجام به آن اشاره شده است نیاز ما را به انرژی تامین می کند. باید بدانیم در مقام دستاورد مهم برجام به نشانه نهایی خود رسیده ایم، یعنی کشور از مخاطره دلواپس کننده پیدا کرد. شکسته شدن بعضی تحریم ها که در یک دوره ده ساله علیه ملت کشور عزیزمان ایران شکل گرفته بود از دیگر دستاوردهای برجام بود.

آیا می توانیم همچنان امیدوار باشیم که منافع برجام، جهت ما در آینده حفظ شود؟

تحریم ها زیاد در حوزه اقتصادی و روابط بین الملل بر ما اثر گذاشت

اگر به سابقه امر برگردیم ما عنوان مذاکرات هسته ای را از سال ۱۳۸۰ شروع کردیم و حدفاصل سال های ۸۰ تا ۸۴ در پی نشست هایی که بین کشور عزیزمان ایران و کشورهای اروپایی شکل گرفته بود ما در سال ۸۴ به یک توافق اجمالی رسیدیم و آن عبارت از تعلیقی بود تا به یک جمع بندی برسیم.

آنچه که در قالب یک بسته به ما عرضه شد بسته ای معتبر و قابل محاسبه بود؛ به این معنا که سرمایه های بلوکه شده است کشور عزیزمان ایران آزاد می شد و ما را در بحث هایتک حمایت می کرد، همچنین بعضی از نیازهای فنی مورد نظر ما تامین می شد و روابط ما توسعه پیدا می کرد؛ ولی به علت یک تشخیص ملی آن تعلیق شکسته شد، حدفاصل شکسته شدن آن تعلیق در سال ۸۴ تا سال ۹۴ به مدت ده سال تحت فشار تحریم هایی که ناشی از شکستن آن تعلیق صورت گرفت، بودیم. تاثیرات این تحریم ها جهت ما زیاد در حوزه اقتصادی و روابط بین الملل بود.

توسط برجام باید دو نوع تحریم جهت ما شکسته می شد. بعضی از تحریم ها، تحریم هایی جهانی بود که با تایید شورای امنیت شرکت ملل در قالب ۵۰ صفحه تایتل، و در هر صفحه ۲۰ تا ۳۰ عنوان تحریم علیه ما شکل گرفته بود که بر اساس این تحریم ها کشورهای دنیا به خصوص کشورهای توسعه یافته الزام و وظیفه داشتند که از آن تحریم ها تبعیت کنند و با کشور عزیزمان ایران ارتباط اقتصادی و فنی و علمی نداشته باشند.

علاوه بر آن حدود ۷۰ صفحه عناوین تحریم های دیگر تحت عنوان تحریم های دوجانبه وجود داشت که اختیاری بود و شرکت ملل کشورها را مخیر کرده بود به اختیار خودشان عمل کنند. با برجام تحریم های بین المللی شکسته شد.

ما داریم مسیر برجام را طی می کنیم، باید واقع بینانه استدلال کنیم

آمریکایی ها در دوران اوباما نشان دادند که باید به آن توافق پایبند باشند ولی در ادامه این وضعیت، آمریکایی ها علی رغم حضور فعال در اصل مذاکرات بدعهدی کردند. دموکرات ها همواره به جمهوری خواه ها هشدار می دهند نباید با شکستن برجام و بدعهدی با کشور عزیزمان ایران دست اندازهایی را بر سر راه برجام به وجود آورید. برجام یک برنامه جامع یکسان بین کشور کشور عزیزمان ایران و ۱+۵ بود که یک عمر ده ساله داشت در واقع برجام در یک دوره ده ساله باید به نقطه کمال خود می رسید. ما داریم این مسیر را طی می کنیم دست اندازهایی هم وجود دارد که باید واقع بینانه استدلال کنیم.

این واقع بینی چگونه حاصل خواهد شد؟

باید یک صدای واحد از کشور شنیده شود

در شرایط فعلی باید با اجماع نظر همه جانبه از ناحیه مردم، رهبران سیاسی، دولت، نهادهای فراتر از دولت، احزاب و سایر مسئولان گامی رو به جلو برداریم که یک صدای واحد از کشور شنیده شود. امروز باید به صورت یکپارچه و با یک اتحاد نظر دربرابر خودخواهی ها و فزون طلبی های آمریکا ایستاد. باید تلاش کنیم مشکل هایی که به علت بدعهدی های آمریکا بر سر راه اقتصاد و کشور و دولت به وجود آمده را کم کردن دهیم.

طی دهه های گذشته و در وقت همه دولت ها شاهد شکاف و اختلاف بین دوجریان عمده سیاسی در کشور بوده ایم و در عین حال همواره بر ضرورت حفظ اتحاد و انسجام ملی تاکید شده است هست، به نظر شما خروج آمریکا از برجام چقدر با نشانه ایجاد شکاف در کشور انجام شده است است؟ و اگر اینطور باشد تلاش جهت حفظ انسجام ملی را در شرایط فعلی چقدر مهم می دانید؟

اگر جریانی منافع ملی ما را نشانه بگیرد، گروه ها اختلافات خود را کنار می گذارند

برخی از رفتارهای دشمن علنی و بعضی مرموزانه و پیچیده و سری هست. دشمن های کشور عزیزمان ایران علاوه بر دشمنی های مستقیم که با ملت کشور عزیزمان ایران دارند تلاش ها و خباثت ها و دشمنی هایی غیر مستقیم را هم از خود بروز می دهند. براندازی، نفوذ، دخالت و کارشکنی هایی که در مجامع بین المللی دارند از این دست دشمنی های غیرمستقیم هست. یکی از سرفصل هایی که دشمن با روش های خباثت آمیز و مرموز ایجاد می کند شکاف در درون اتحاد ملی در یک جامعه است.

ما بارها دیده ایم دشمن های و مشخصا آمریکایی ها علاقه مندند با دوپاره کردن جامعه، مردم، نخبگان، سیاستمداران و احزاب، صدایی دوگانه را ایجاد کنند. این حرکت به صورت طبیعی ممکن است شکل بگیرد ولی در شرایطی که احساس کنیم جریانی قصد دارد فراتر از اختلافات طبیعی، منافع ملی ما را نشانه بگیرد، گروه هایی که اختلاف سلیقه دارند اختلافات خود را کنار گذاشته و با اتحاد نظر در دفاع از منافع ملی تلاش می کنند.

شما فکر می کنید خروج آمریکا از برجام عاملی جهت نزدیکتر شدن این دو جریان عمده سیاسی در کشور بشود؟

جریان های سیاسی در حال رقابت، نشانه مشترکی جهت دشمن هستند

پیش بینی ما این است این اتفاق خواهد افتاد. هر ملتی دارای طبقات و اقشار متفاوت و با نظر هایی تفاوت دارد که در ظرفیت هایی، اختلاف سلیقه خود را دنبال می کنند که تا مرز منافع ملی زیاد تجاوز نخواهد کرد. اگر چنانچه منافع ملی و عمومی و منافع کلی نظام به خطر افتد و این اختلاف نظرها بخواهد آن خطر را بزرگتر و خطرناک تر کند باید تصویر العمل سیاسی جامعه و گروه های سیاسی ما این باشد که از آن اختلافات به آسانی عبور کنند که نمونه بارز آن در دوران دفاع مقدس، رحلت حضرت امام و جایگزینی رهبری به جای ایشان و یا بعضی حوادث دیگر مشهود است.

دو یا چند جریان سیاسی که با هم مسابقه می کنند، نشانه مشترکی جهت دشمن هستند و دشمن هنگامی که قصد اختلاف افکنی داشته باشد هدفش ایجاد شکاف جهت رسیدن به منافع خودش است و هنگامی که بخواهد به منافع اش برسد احزاب را زیر دست و پای خود پایمال می کند.

با توجه به اینکه خبرها از مجلس حاکی از تشکیل کارگروه گفت و گوی ملی در فراکسیون امید هست، فکر می کنید گفت وگوی ملی و شروع آن از مجلس شورای اسلامی چه نقشی را در ایجاد انسجام ملی ما ایفا کند؟

گفت و گو طریقت هست، موضوعیت نیست

مجلس نهادی است که نظریات، عقاید و سلیقه های مختلفی را در درون خود جای داده است و نمایندگان در سراسر کشور هنگامی که گزینش می شوند هیچگاه یکدست نبوده اند. مجلس اقلیت، اکثریت، چند اقلیتی، اکثریت مطلق نیرومند، اکثریت نسبی و انواع و اقسام دسته بندی ها را داراست. پارلمان می تواند نهاد مهمی جهت عنوان گفت و گوی ملی باشد ولی من می خواهم فراتر از جنبه شکلی به توصیه ای مهمتر اشاره کنم.

وقتی سخن از گفت و گوی ملی می شود الزاما به این معنا نیست که متخاصمین، دو یا چند گروه متفاوت العقیده دور یک میز بنشینند و گفت و گو کنند. بعضی گفت و گوها در عالم واقع اتفاق می افتد ولی پشت میزی هم صورت نمی گیرد. گفت وگو طریقت هست، موضوعیت نیست. گفت و گو مسیری جهت رسیدن به یک نشانه هست. هنگامی که هدفی حاصل شود آن گفت و گو شکل گرفته و آن راه پیموده شده است است.

شما گفتید گفت وگو مسیر است و نشانه نیست، آیا اختلاف نظرها در مباحث متفاوت پیمودن مسیر را با چالش مواجه نمی کند؟ اگر گفت وگو با اختلاف نظرهای جدی روبرو شد، پیمودن آن مسیر جهت دستیابی به منافع ملی چگونه میسر خواهد شد؟

رده های سیاسی به علت حساسیتی که به آینده ملی خود دارند، نگاهشان باید واقع بینانه باشد

به عنوان مثال در عنوان هسته ای گروه های اصولگرا و اصلاح طلب در بعضی از مباحث اختلاف سلیقه دارند، می خواهند در کنار هم نشسته و گفت و گوها را به یک توافق و تفاهم برسانند ولی می بینید این اتفاق هم صورت نگرفته هست. گذر زمان، پیموده شدن مسیر سیاست و توجه به واقعیت های پیرامونی، باعث می شود رده های سیاسی به علت حساسیت هایی که نسبت به آینده ملی ارزش دارند خود به خود نگاه ها را واقع بینانه کنند و به نظر واحد برسند.

این رویکرد معمولا ارزش و اعتبارش از آنچه که ما اسمش را نتیجه گفت و گوی ملی می گذاریم زیاد است چون در برابر وجدان، نفس و باور ملت و منافع ملی به یک توافق رسیده اند. ما در این مسیر جهت حصول آن نتیجه های و منافع ملی از خود خواهی و تکروی و رفتارهای انحصارطلبی حزبی عبور می کنیم و از آن دست می کشیم تا به یک رویکردی منطقی تر برسیم.

این درست است که همواره منافع ملی مقدم بر سایر منافع هست. ولی این رفتارهایی که شما در حوزه سیاسی از آن یاد می کنید چه رفتارهایی هستند که باعث می شود احزاب از منافع حزبی خود دست بکشند؟ آیا احزاب همواره باید جهت دستیابی به منافع ملی از منافع حزبی خود دست بکشند؟

ما با موازنه منفی به فکر عنصر سوم هستیم

این واکنش‌ها معمولا در نوع نگاه هایی که در حوزه سیاست تحت عنوان موازنه منفی از آن یاد می کنند حاصل می شود. موازنه منفی به معنای تقابل نیست. این موازنه منفی را در دوره مشروطه در وقت نهضت ملی نفت در دوره مصدق هم شاهد بودیم. تقابلی که بین هابیل و قابیل صورت می گیرد، قابیل می خواهد هابیل را بکشد و منطق موازنه مثبت می گوید هابیل هم باید مقابله به مثل کند، ولی هابیل مسیری را می رود که حاضر می شود کشته شود ولی هدفش از بین نرود و نامش ماندگار شود و قابیل شکست بخورد. این نخستین موازنه منفی تاریخ است.

آیا ما تا به حال در عرصه سیاسی کشورمان از موازنه منفی استفاده کرده ایم؟

در سال ۸۸ هیچکدام از نیروهای معتدل دوم خردادی قصد براندازی نداشتند

در حوادث سال ۸۸، جریان دوم خرداد یا جریان اصلاح طلب تحت اتهام قرار گرفت. اتهام واقعا واهی بود. هیچکدام از نیروهای دوم خردادی قصد براندازی نداشتند ولی یک عقب نشینی منطقی به نفع نظام کردند و گفتند اگرچه ما برانداز نبودیم ولی از اینکه جامعه دچار یک تنش و خشونت شده است عقب نشینی می کنیم، نتیجه این واگذاری و کوتاه آمدن سال ۹۲ ظاهر شد. موازنه منفی بسیاری از اوقات در معادلات سیاسی ثمربخشی بیشتری نسبت به موازنه مثبت دارد.

شما قبل از انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم راجع به عملکرد چهارساله آقای روحانی گفتید اگر از اوج و کلان به دولت نگاه کنیم توفیقاتی داشته و اگر بخواهیم به صورت موردی ارزیابی کنیم موارد قابل اشکالی هم وجود داشته هست. شما در آن وقت گفتید که باید توفیقات دولت را در افقی دور دست مورد توجه قرار داد. امروز که ما در دوره چهارساله دوم دولت تدبیر و امید قرار داریم آیا شما همچنان عملکرد کلان دولت را تایید می کنید و اشتباهات عمده ای را بر دولت وارد نمی دانید؟

باید منشا ناکارآمدی و عدم موفقیت ها را پیدا کنیم

املای نانوشته غلط ندارد. در این دنیا هیچ کسی نیست که مسئولیت و ماموریتی داشته باشد و بتواند ادعا کند که نتیجه اقداماتش صد در صد منطبق بر خاستگاه و حقیقت بوده هست. هر امری جهت تحققش دو جنبه فاعلیت و توانایی نیاز دارد. آتش سوزاننده است و سوزانندگی فاعلیت آتش است و چوب توانایی سوزانده شدن دارد، این دو اگر بر هم تابانده شوند سنتزی رخ می دهد که سوختن است و یک امر محقق می شود. اگر یکی از این دو یعنی فاعلیت یا توانایی وجود نداشته باشد آن امر محقق نخواهد شد.

در امر سیاست و فعالیت های مدیریتی و اجتماعی هم همین طور هست. شما به عنوان یک مدیر ماموریت ها و توانمندی هایی دارید که به شما فاعلیت می دهد. توانایی هم در عرصه سیاسی این است که شرایط باید به گونه ای باشد که امکان تحقق امر در آن وجود داشته باشد.

نمونه آن همین برجام هست، در دوره ریاست جمهوری اوباما بستر جهانی جهت تحقق برجام مقرر شد و فاعلیت ما هم جواب داد. از درون آن فاعلیت و توانایی سیاسی، برجام درآمد. وقت گذشت و شرایط عوض کردن کرد و آقای ترامپ آمد. شرایط را به هم زد و آن التزام را به دولت پیشین و منافع آمریکا از دست داد.

برخلاف منافع ملی، منافع حزبی را در پیش گرفت و تحت عنوان حفظ منافع اسراییل، معادلات را بر هم زد. این باعث می شود که نتیجه مورد نظر ما دستخوش اتفاق شود. از این جهت هنگامی که یک ماموریت را که باید نتیجه بخش می بوده ارزیابی می کنیم باید بررسی کنیم که توفیق و یا عدم توفیق در آن ماموریت ناشی از چیست؟ منشا کارآمدی و موفقیت یا منشا ناکارآمدی و عدم موفقیت را باید درست بررسی کنیم.

آیا به صرف اینکه توفیق به طور کامل حاصل نشده هست، می توانیم تنها یقه آقای رییس جمهور را بگیریم؟

اگر امروز در بعضی اهداف و منویات اقتصادی موفق نبودیم، باید ارزیابی دقیقی داشته باشیم که آیا رییس جمهور تکالیف خود را درست انجام داده یا اینکه ضعف داشته است؟ اگر ضعف داشته باید پاسخگو باشد و اگر کارش را درست انجام داده و همچنان ناکارآمدی وجود دارد باید علت و ریشه آن را پیدا کرد؛ که آیا ریشه بین المللی دارد یا اینکه در بعضی دخالت های فراتر از دولت ریشه دارد و یا ریشه آن در دولت گذشته است.

بارها و بارها به این توصیه اشاره شده است که دولت ها در کشورها دست به دست می شوند. آقای روحانی کشور را با خزانه خالی از آقای احمدی نژاد تحویل گرفت. در وقت آقای احمدی نژاد پانصد میلیارد دلار از هفتصد میلیارد دلار درآمد سرشار و وافر ملت کشور عزیزمان ایران صرف هزینه های غیر زیرساختی شد و از بین رفت.

یک دولت متورم بزرگ تحویل شد. دولت هشت ساله آقای احمدی نژاد که باید در یک دوره هشت ساله شش میلیون وقت شغلی ایجاد می کرد تنها چهارده هزار وقت شغلی ایجاد کرد. بار این عقب ماندگی به دوش دولت آقای روحانی افتاد. نزدیک به چهار میلیون بشکه نفت تولید می کردیم و نصف آن را مصرف و نصف دیگر را صادر می کردیم ولی به خاطر سیاست های غلطی که ما را به سمت تحریم برد درآمدهای نفتی ما به ۸۰۰ هزار بشکه رسید.

شاید یک بخش را که به آقای روحانی ایراد می گیرند این است که از دولت آقای احمدی نژاد نقد کردید ولی براق نقد نکردید، از دست های پنهان در اقتصاد و دولت موازی صحبت کرده اید ولی براق صحبت نکرده اید. خود شما یادم است در یکی از مصاحبه هایتان بیان کردید که ما بعد از انقلاب در بین شخصیت های سیاسی کشورمان شخصی همچون حسن روحانی نداریم که بتواند چنین قدرت پاسخگویی و جواب دادن در برابر تخریب گران را داشته باشد ولی به خاطر مردم سکوت می کند. ولی ما امروز می بینیم که این سکوت به دولت آقای روحانی هم تسری پیدا کرده و خود آقای روحانی را هم به انتقاد واداشته هست. آیا این سکوت از اشتباهات عمده دولت نیست که حتی خود مدیر دولت را هم به انتقاد واداشته است؟

درصد کمتری از آن اراده و ایمانی که در آقای روحانی است در رده های پایین تر وجود دارد

نقدتان وارد است بنده هم تایید می کنم. یکی دو سال است که در حوزه سخنگویی و توجیه افکار عمومی، دولت را قاصر و مقصر می دانم. دولت نه فقط به مفهوم کابینه بلکه به معنای همه ظرفیت اجرایی کشور که زیر کلید ریاست جمهوری است تکالیف خودش را در توجیه و اقناع افکار عمومی انجام نداده است.

اتفاقا در این میان رییس جمهور از همه مظلوم تر هست. آقای روحانی بیش از همه نقش خود را ایفا کرده ولی کابینه ایشان در این مسایل عقب مانده هست. در لایه های پایین تر از وزرا هم در دستگاه های اجرایی این اشتباهات هست. آن اراده و ایمانی که در خود آقای روحانی هست، متاسفانه درصد کمتری از آن در رده های پایین تر وجود دارد.

جامعه و مردم نهایتا یکسال به دولت های مستقر اجازه می دهند که بگویند گذشته خراب بوده است بیش از آن مردم آمادگی ندارند که نق زدن ها را بشنوند. دولت مستقر، طولانی مدت نمی تواند نق بزند. مردم انتظار دارند دولت عملکرد و پرسشها پیش روی خود را بگوید و استعداد ملی خود را مطرح کند. آنچه که بعضی از رسانه ها به دنبالش می گردند این است که آیا آقای روحانی نقد بر گذشته را ادامه نمی دهد که به نظر من هم ادامه نقد منطق و علت ندارد.

باید به ملت گفته شود که در اثر خطای خود شما در گزینش احمدی نژاد بود که پرسشها بعدی پدید آمد

ما باید بگوییم آیا تورم به اینگونه هست. ما باید بگوییم که آیا مسئله نفت و بانک و وقت های شغلی ما اینگونه هست. مورد نیاز نیست بگوییم زیر سر احمدی نژاد است بلکه باید بگوییم دولت های ما در گذشته وقت هایی را از دست داده اند که نتیجه اش این هست. ما باید به سمت برنامه پیش برویم و پیشنهاد دهیم که جهت برطرف پرسشها چکار باید بکنیم.

بالاخره این ملت هنگامی که احمدی نژاد را گزینش کرد، مرتکب اشتباه شد. هنگامی که هم سخن می گوییم منظورمان تمام ملت نیست بلکه منظورمان آن اکثریتی است که یک فرد نا کارآمد و ناموفق را به یک کار بزرگ گماشتند.

اما آیا رویکرد مواجهه با هرناکارآمدی استفاده از همان منطق موازنه منفی است؟ شما ناکارآمدی های احتمالی دولت را ناشی از چه عواملی می دانید؟

وقتی که دولتی اصلاح طلب یا اعتدال گرا بر سرکار باشد، معمولا صدا و سیما در نقطه برابر اوظاهر می شود

من دولت را تحت عنوان ضرورت پاسخگویی و توجیه و اقناع افکار عمومی مقصر می دانم. دولت با همه توانش، عالی ترین ها را به کار گرفته که کشور را مدیریت کند و به پیش ببرد، ولی در مقام ایجاد یک پل اعتماد آمیز و نیرومند با ملت توفیق چندانی نداشته هست. امام هر لحظه می گفتند کارهاتان را به مردم بگویید.

متاسفانه صدا و سیما نهاد تبلیغاتی و اطلاع رسانی کشور، هنگامی که دولتی اعتدال گرا و اصلاح طلب برسرکار باشد در نقطه برابر او به صورت کارشکن ظاهر می شود و نه تنها کمک نمی کند بلکه پایشان را هم می بندد این از مصائب ماست و دولت هم بیش از یک مقدار نمی تواند فشار وارد آورد. نوعا ما در این رابطه دچار مسئله هستیم. شما ببینید در وقت آقای احمدی نژاد این بنگاه خبرپراکنی چقدر به احمدی نژاد بدون اینکه خاصیتی داشته باشد سرویس خاص داد و این موجود ناموفق و ناکارآمد را جهت طولانی مدت بر سر این ملت سوار کرد.

صدا و سیما باید هماهنگ با سه قوه باشد

صدا و سیما در رابطه با عدم سرویس دهی بیش از حد که وظیفه خود را در حق مردم و دولت انجام نمی دهد مقصر هست. کوچکترین بهانه ای که پیدا کنند شروع به بزرگنمایی می کنند و به دست آورد های بزرگ محل نمی دهند این از مصائب ماست. صدا و سیما باید هماهنگ سه قوه باشد.

در رسانه های مکتوب هم دولت همواره مورد محاکمه است و اینقدر که صداهای مخالف علیه دولت بلند است و امکانات در اختیار دارند دولت دستش بسته هست. با کوچکترین بهانه ای هم با سخن گویانی که از دولت حمایت می کنند برخورد می شود. این پرسشها بر سر راه دولت است.

ابتدای سال ۹۶ شاهد آن بودیم که مردم به پای صندوق های رای آمدند و حضور پررنگی در انتخابات داشتند ولی در آخرهای همان سال شاهد اعتراضات گروه های متفاوت از جمله کارگران و زنان و دیگر اقشار جامعه بودیم. ابتدای سال ۹۷ هم شاهد زیاد کردن قیمت ارز بودیم و چند روز پیش هم که آمریکا از برجام خارج شد. به نظر شما این اوضاع زنگ خطری جهت دولت و کشور نخواهد بود؟

زنگ های خطر قبل از اینکه جهت دولت باشد جهت نظام است

زنگ خطر است ولی این زنگ خطر قبل از اینکه جهت دولت باشد جهت نظام هست، جهت مردم و ملت هست. شورش گری و به هم خوردن نظم مستقر هر لحظه خطرناک است و دودش هم اول به چشم مردم و سپس به چشم نظام و سپس دولت خواهد رفت. ما می خواهیم بگوییم شما به عنوان کسانی که، در دولت و خارج از دولت و در قوای سه گانه و فراتر از قوای سه گانه و دیگر بخش ها از جمله نیروهای مسلح و دیگر نیروهای صاحب نفوذ کلمه و تاثیر از برجستگان ملت هستید، مسئولیت دارید. تا زمانی که ملت حضور نداشته باشند هیچ کدام ارزشی ندارد.

اگر مردم را از دست بدهیم شکست خورده ایم

از عالی ترین موقعیت نظام تا کوچکترین رده مسئولیت در کشور مشروعیت و مقبولیت خود را از مردم می گیرند. اگر مردم را از دست بدهیم عملا شکست خورده ایم و دستمان بسته می شود. همه نیروهایی که واجد قدرت هستند و بسط ید و اختیار دارند همواره قله را نباید فراموش کنند قله هم منافع مردم است.

در اعتراضات دی ماه سال گذشته گروه هایی از مردم شعارهایی مبنی بر اینکه از اصلاح طلب و اصولگرا گذشته اند سر می دادند. به نظر شما آیا جریان سومی در راه است؟ اگر اینطور باشد آیا آن جریان سوم به علت پیشینه کم به جریانی شبیه به احمدی نژاد ختم نخواهد شد؟

این شعارها شعارهایی فراگیر نیست کانون های خاصی دارد که دامن می زند. تجربه تاریخی ما در عصر حاضر و حداقل در صد سال گذشته ای که از فلسفه مدرن سیاست نام می بریم و آن را مبنای حرکت مدیریت خودمان قرار داده ایم، نشان می دهد معمولا دو جریان مهم با هم مسابقه می کنند. بعضی اوقات در بعضی کشورها جریان سوم هم به وجود می آید و جامعه هم تابع این هاست. در کشور ما جریان مکمل وجود ندارد ما تنها دو جریان داریم که با هم مسابقه می کنند .

وزن سیاسی چپ قدری زیاد از راست است

یادمان باشد هنگامی که صحبت از دسته بندی سیاسی می کنیم به این معنا نیست که کل جامعه دو دسته اند. کل جامعه معمولا سه دسته هستند. یک دسته بزرگ ۷۰ درصدی هستند که اصلا جهت ندارند بلکه نگاه می کنند که چه حکومتی و چه دولتی منافعشان را زیاد تامین می کند. ۳۰ درصد از جامعه ما در لایه های شهری هستند که می خواهند ظرفیت بیشتری عرضه کنند و جایگاه های مدیریتی را هم بدست آورند لذا در دسته بندی های سیاسی ( چپ و راست ) قرار می گیرند.

در جامعه ما به لحاظ سنتی معمولا وزن سیاسی چپ سنگین تر از راست است و بعضی اوقات به علت بعضی از دوپینگ ها عوض کردن می کند یعنی بعضی از قدرت ها را به اعتبار می گیرند و معادلات را به هم می زنند، ولی اگر رقبای سالمی در مسابقه ها وجود داشته باشد معمولا در کشور عزیزمان ایران چپ ها قدری حرفشان زیاد نفوذ دارد.

شما در یکی از گفت و گوهایتان اعلام کرده بودید که آقای احمدی نژاد بر حسب اتفاقی غیر مترقبه مدیر جمهور شد. آن اتفاق غیر مترقبه چه بود؟

اقدام شورای نگهبان در سال ۸۸ در احراز صلاحیت آقای احمدی نژاد مطابق با واقعیت نبود

خبرگان ملت ابتدای انقلاب قانون اساسی را فارغ از هرگونه وابستگی تدوین کردند و به تنفیذ رهبری و رای مردم گذاشتند. قانون اساسی بسیار براق و گویا جهت ما روشن می کند کسانی که خود را در معرض گزینش ملی قرار می دهند و می خواهند جایگاه ریاست جمهوری را عهده دار شوند باید شاخصه هایی داشته باشند که مهمترین آن هم عبارت “رجل سیاسی و مدیر و مدبر بودن” است.

مشکل ترین و بزرگترین مصیبت این بود که آقای احمدی نژاد فاقد صلاحیت های کافی تحت عنوان رجل سیاسی و مدیر و مدبر بود. هنگامی که می گوییم شخصی مدیر و مدبر و رجل سیاسی و صورت ای نام آشنا باشد مفهومش این است که وی در یک دوره حداقل ده ساله از خود چنان نشاط و مدیریتی را ارائه کرده باشد که جامعه ایشان را به صفت مدیریت جامع الاطراف آشنا باشد و این موفقیت ها زبان زد جامعه شده است باشد و با نگاه عرفی، رجل سیاسی بودن و مدیریت و مدبریت اش آوازه شده است باشد.

مرجع حقوقی تعیین این عنوان عرفی شورای محترم نگهبان هست، شورای نگهبان در این رابطه تطبیقش با واقعیت مطابق نبود، خسارتش را هم دیدیم. به خصوص که متاسفانه برخب اعضای شورای نگهبان در همان دوران کم و بیش جهت گیری خود را نسبت به همراهی با احمدی نژاد اعلام کردند. آن مصیبتی که به ما وارد شد ناشی از همین خطای اول است.

آقای احمدی نژاد می گفت اقتصاد ما که مسئله ندارد اقتصاد ما تنها یک مسئله دارد و آن این است که تورمش بالاست! پرسشها اقتصادی غلظت و چکیده و عصاره اش می شود تورم. تورم یعنی فوت اقتصاد. ایشان فهمشان در بحث اقتصاد اینقدر بود.

اولین کسانی که باید حرمت شورای نگهبان را حفط کنند خود اعضای آن هستند

وقتی مسئولان در وقت مقرر ماموریت خود را درست انجام دهند طبیعی است که این اتفاق رخ نمی دهد. قانون اساسی جهت ما مقرر و مقدر کرده که: شورای نگهبان در مقام صداقت ورزیدن به ملت باید این مسئولیت خود را خوب انجام دهد و ملت به شورای نگهبان می گوید که باید با توجه به آشنایی جامع الاطرافی که داری فردی که خودش را مطرح می کند رجل سیاسی بودن و مدیر و مدبر بودن او را احراز و تایید کنی.

وقتی دربرخی مناسبات مبهم صلاحیت ها غیر از این روش تایید شود به واسطه این که ملت هم اعتماد دارند نخستین زیانش این می شود که بعد از اینکه ملت اعتمادش را به آن فرد منتخب از دست داد آنوقت اعتمادش به نهادی هم که او را قبول کرده از دست می دهد. ما نباید اجازه دهیم حرمت شورای نگهبان شکسته شود نخستین کسانی که وظیفه دارند حرمت شورای نگهبان را حفظ کنند خود اعضای محترم شورای نگهبان هستند.

وقتی ظرفیت ها در اختیار چنین فردی قرار می گیرد که قدرت تصرف داشته باشد و درآمدهای ملی را به هدر بدهد در نتیجه یک ملت را اسیر خودش می کند. این شخص در تاریخ تبدیل به شخصی می شود که آدم های چیزفهم می فهمند این آدم خطرناکی است ولی عوام بعضی مواقع متوجه نمی شوند. بعضی از آن کارها عوام فریبانه در گذشته در ذهن عوام جالب بوده و درنتیجه طرفدار می شوند. نمونه آن یارانه ها است.

آقای احمدی نژاد با رفتارهای پوپولیستی پول درشتی قریب به ۵۰ هزار میلیارد تومان از بودجه را تقسیم کرد. هنگامی که این میزان پول بین آحاد ملت تقسیم می شود که نفعی جهت آن ها ندارد در نتیجه به کانون خطر تبدیل می شود.

بیش از یک سال از انتخابات شورای شهر می گذرد و هنوز مباحث مهمی در شهرداری پایتخت کشور عزیزمان ایران بلاتکلیف باقی مانده هست. آیا این بلاتکلیفی ها پیامی غیرقابل قبول را به مردمی که اعضای شورای شهر را برگزیدند انتقال یافته نمی کند؟ آیا مردم نخواهند گفت که اصلاح طلبان هنگامی که در انزوا هستند با هم متحد بوده و همین که به قدرت می رسند دچار اختلاف و انشقاق می شوند؟

چرا اصلاح طلبان در مقام کسب قدرت واقع بینانه برنامه ریزی می کنند و جهت حفظ آن تلاش نمی کنند؟

آقای مهندس غرضی فرمایش حکیمانه ای دارد، می گوید چپ نمی تواند دولت نگه دارد و راست نمی تواند ملت را نگه دارد. چپ ها معمولا با مردم زبان یکسان دارند و با مردم سازگارتر هستند و طرفداران بیشتری دارند ولی هنگامی که که به قدرت می رسند به آسانی دولت را از دست می دهند و این ضعف است.

باید به عنوان آسیب به این عنوان توجه و تمرکز کنیم که جریان اصلاحات که همان چپ قدیمی است باید یاد بگیرد که هنگامی که در قدرت واقع شده است است جهت صیانت از آن قدرت چه کارهایی باید انجام دهد. آیا اصلاح طلبان در مقام کسب قدرت واقع بینانه حرکت و برنامه ریزی می کنند و قدرت را هم به دست می آورند ولی یادشان می رود که جهت حفظ این قدرت اتفاقا باید دقیق تر از به چنگ آوردنش کار و تلاش کنند، ولی این کار را نمی کنند.

آیا اصلاح طلبان بازخورد اعتماد مردم به خودشان را مورد سنجش قرار می دهند؟

ما اصلاح طلبان نهادهای ناظر را نسبت به خود حساس می کنیم

این که اصلا رکن بقای سیاسی اصلاح طلبان هست. هر لحظه باید بسنجند. البته هنگامی که خطایی می کنیم، عوارض آن اشتباه این است که نهادهای ناظر را نسبت به خودمان حساس می کنیم سپس در مقام کاندیداتوری نیروهای مهم ما را از بین بردن می کنند بعد با نیروهای رده دوم شرکت می کنیم که این نیروها ظرفیت تشخیص و قدرت حفظ مناسب ندارند و این می شود که معادلات به هم می ریزد. باید هوشیار باشیم.

یادم است زمانی که انقلاب داشت پیروز می شد ما دانشجو بودیم و مبارزه می کردیم و تخریب می کردیم که از نظر مبارزه جهت ما کار جالبی بود ولی امام می گفت نباید این کارها را بکنید می گفت این کشور متعلق به شماست و باید بعدا خودتان این کشور را دست بگیرید. خودتان باید پاسخ این خسارت هایی که وارد کرده اید را بدهید آیا که خود زیان وارد کرده اید.

آیا شما یا دیگر اصلاح طلبان جهت جریان اصلاحات نگرانی متصور هستید؟

این خطای اصلاح طلبان بود که احمدی نژاد به قدرت رسید

آقای احمدی نژاد از کدام سکو پرش کرد؟ این خطای ما اصلاح طلبان بود که احمدی نژاد به قدرت رسید. دوستان ما در جریان اصلاحات باید بفهمند که افق دوردست را ببینید. ما باید استراتژی و تاکتیکمان را مناسب گزینش کنیم. همان کاری که احمدی نژاد انجام داد و استراتژی را رها کرد و به تاکتیک پرداخت ما هم در مقاطعی در اصلاحات این کار را کردیم و به لحظه چسبیدیم.

واژه های کلیدی: ایران | سیاسی | ایرانی | اصلاح طلب | شورای شهر | احمدی نژاد | اصلاح طلبان | نتیجه برجام | دستاوردهای برجام | مجلس شورای اسلامی | انتخابات شورای شهر

برای دانلود باید در سایت ثبت نام کنید و احراز هویت را انجام دهید.
دانلود


دانلود فایل ها

نویسنده : getblogs

کتاب زبان اصلی J.R.R

دانلود کتاب لاتین

خرید کتاب لاتین

خرید مانگا

خرید کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از آمازون

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

کتاب روانشناسی به انگلیسی

کتاب زبان اصلی

کتاب خارجی

رفتن به نوار ابزار